درباره وبلاگ


سلام دوستای خوبم ممنون که به کلبه عاشقونه من قدم گذاشتین امیدوارم بازم شما رو عاشق تر از روزای قبل اینجا ببینم با تشکر
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 126
بازدید کل : 71055
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 150
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


onLoad and onUnload Example

<-PollName->

<-PollItems->

عشق و باز هم عشق
عشق و احساس هه در قلب من است




 

صدایم کن!

تا امان یابد عابری خسته در شب باران

صدایم کن!

تا ببالم من در سحرگاهان با سپیداران

از آن سوی خورشید از آن سمت دریا

صدایم کن.صدایم کن.صدایم کن

تو لبخند صبحی پس از شام یلدا

از این تیرگیها رهایم کن

سکوت سرخ شقایقها را در این ویرانی، تو می‌دانی

غم پنهان نگاه مارا در این حیرانی تو می‌خوانی...



شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 9:18 ::  نويسنده : محسن

روي سنگفرش هاي خيس خوردهء باران قدم مي زنم ؛

غريبه آشنا مي نوازد ،

غريبه آشنا شدهء من بنواز برايم

فقط براي من

اندکي هم براي دل خودت ،

اينجا من هم غريبم ...

بگذار بوي باران ما را با خود به دورترها ببرد ...

من براي تو مي خوانم ، تو هم براي من بنواز

بگذار صداي سازت مستمان کند ...

آنقدر بنواز که تار هوشمان پاره شود

بگذار آواره در عدم باشيم



سه شنبه 20 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 1:3 ::  نويسنده : محسن

من فردا فهمیدم که فردا را امیدی نیست....

همین آغاز زیباست

و پایان ها را هیچ گاه امیدی نیست.



تو به سر آغاز پاک و خالص بودن میرسی

و من به جاده ی عشق ورزیدن به تو.



من هرگز از تو نمیخواهم که با من به انتهای جاده برسی،



تنها آرزویم این است که در این جاده عشق را لمس کنی و محبت پاک و ناب را.



پس بیا آغاز کنیم راهی را که پایانی ندارد،

بیا به امروز بیاندیشیم فردا را امیدی نیست...



دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 23:58 ::  نويسنده : محسن

 

هر گاه تو نیستی من می مانم و هزاران چرا؟؟؟؟

و تمام دلتنگی هایم را بر سر انگشتانم می ریزم

و می نویسم بر روی آینه

آینه می شود حرف تو، برای تو

و هر بار که به اتاقم میایی

می بینی در نبودنت

بی تابی کرده ام

و بی تابی ام را بر روی

آینه نوشته ام

لبخندی می زنی

و می گویی باز هم آینه ات را دیوان شعر کرده ای......

 

نوشته زیبا از دوست خوبم باران



پنج شنبه 15 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 8:41 ::  نويسنده : محسن

ای آنکه زنده از نفس توست جان من

آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من



آن دم که با توام، سیرم از شعر و از شراب

می‌ریزد آبشار غزل از زبان من



آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها

سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من



بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم

زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!



با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟

خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من



پنج شنبه 15 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 8:38 ::  نويسنده : محسن

دقیقه های انتظار، پیش تو گیر کرده اند

سکوت این ثانیه ها، مرا چه پیر کرده اند



نه زنگ میخورد زمان، نه کوک میشود دلم

عقربه های لعنتی، دوباره دیر کرده اند



دلیل این همه سکوت، غرور چرخ دنده هاست

و چرخ دنده ها مرا، بهانه گیر کرده اند




ثانیه پشت ثانیه، غبار ها نشسته اند

فضای این اتاق را، دشت کویر کرده اند



بهانه ی نبودنت، چقدر کودکانه است

قبول! پشت شیشه ها، ترا اسیر کرده اند!

 

نوشته زیبا از دوست خوبم باران



سه شنبه 13 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 14:51 ::  نويسنده : محسن

 

 

دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی


شیرین و دلنشین است دلتنگی برای تو


برای حضورت در دیار دلم دلتنگم


برای بودنت و برای نگاهت ، دلتنگم


لحظه ای گریستن و تنهایی و گریستن


دلتنگی بیداد می کند در غریبی غربت دلم


ای قاصدک های فرود آمده با نسیم عشق


دلتنگی دلم را پرواز دهید در آسمان رویاهایش



شاید ،شاید ،شاید


در ثانیه ای نگریستن به آسمان


نگاهش دلتنگی دلم را نظاره کند ...شاید

 

نوشته زیبا از دوست خوبم باران که خیلی به من لطف داره

 



شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:7 ::  نويسنده : محسن